سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشه هایم
 
قالب وبلاگ

به نام هستی بخش احساس

بعد از #مراحل_عاشقی ، حال نوبتِ انتقام عاشقانه است.

 

اما نکته اینجاست که هر انتقامی انتقامی عاشقانه نیست.

به نسبتِ گیر کردن در هر مرحله از عشق، بعد از شکست، انتقامی متناسب با آن مرحله صورت می گیرد.

اویی که در پَست ترین مرحله ی عاشقی قرار دارد و شکست می خورد، یک جور انتقام می گیرد.

اویی که به میانه ی راهِ عاشقی می رسد و شکست می خورد، جور دیگری

اما شاید تنها اویی که به نهایت راهِ عاشقی می رسد و شکست می خورد، بتواند انتقامی از نوع عاشقانه اش بگیرد.

یقیناً اگر آن اولی انتقام بگیرد، انتقامش، متنفرانه و متعفنانه! خواهد شد.

آن دومی که هم که توانسته در حد جای دادن یار در قلبِ خود، او را دوست بدارد نیز، انتقامش درد خواهد داشت. هم برای خودش و هم برای یار.


اما آن که در مرحله ی آخرِ عاشقی شکست می خورد. او می تواند، انتقامی عاشقانه بگیرد. انتقامی در عین زیبایی تمام، کُشنده برای یار.!

زیبایی انتقامش که عیان است. اما یارکُشی اش چنین است که: 

اثبات می کند، یارَش اشتباه کرده. اثبات می کند برای یارَش، که بهتر از او نخواهد یافت.

به یار نشان خواهد داد، حدِ تابعِ زندگی را همان گونه که امید می داد، به 100 رسانده و هیچ متغیری از زندگی اش به سوئی میل نکرده که تابعِ زنگی را به صِفرِ نا امیدی، برساند.

 

می بینی؟

بسته به افسوسِ یار، این انتقامِ زیبا، ویران کننده ی زندگی خواهد بود. از عذابِ وجدانِ قبول نکردنِ حرف هایِ آخرین شبِ گفت و گو، به هزار و یک دلیل ناگفتنیِ موهوم و آن دلیلِ گفتیِ حقیقی که هرگز لایق ندانست که بگوید.  آن دلیلی که شاید عاشق هییچ وقت نفهمد. اما همین رفتارِ یار، ثابت می کند مدت ها، حرفِ از اعتماد داشتَنَش، دروغ محض بوده و بس(چرا که تمامِ یادگارهایش را از بین برده).  تا خوردنِ حَسرَتِ آن زندگیِ شیرین و فرهاد گونه و ساختَن با خُسرویی که همه اش شعار بوده و تازه شناخته اش.

 

اینجاست که شاید یار، خیالات خام کند که: "زندگیِ بیست در دنیا نیست."  "زندگی هندوانه ای در بسته است."  "از کجا معلوم با اخلاقَش می ساختم؟"

شاید، در خیالَش، یاد هزارن هزار کلیشه ی دیگر کند و مُسَکنی برای چند روز و چند ماه خود، فراهم آوَرَد تا فراموش کند این بزرگترین شکست ممکن در زندگی اش را...

اما نهایت، در نا خودآگاهِ خود، اثبات کرده! که اشتباه کرده است.

راستی تا این حدّش زندگی برای یار ویران می شود، اما اگر عاشق، عاشقانه بدجنسی کند، زندگی یار، نابود خواهد شد. وقتی که انتقامِ عاشق این باشد که در عوضِ جواب آن همه بی مهری و سکوت: آماده باشد تا اگر خاری در دستِ معشوق رفت، آن خار را در بیاوَرَد.

تو یکی، خوب می دانی که این لحظه اگر فرا رسَد، چه آتَشِ افسوسی به جان و قلبِ معشوق، می افتد.


[ جمعه 94/10/18 ] [ 8:5 عصر ] [ پیرمرد سی و چند ساله ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 127110